جدول جو
جدول جو

معنی چهل چشمه - جستجوی لغت در جدول جو

چهل چشمه
(چِ هَِ چَمَ)
دهی است از دهستان جاوید بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون. در 64هزارگزی خاور فهلیان و خاور کوه طویله واقع است، 191 تن سکنه دارد، از چشمه آبیاری میشود محصولش غلات و حبوبات و شغل اهالی کشاورزی و قالی بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
چهل چشمه
(چِ هَِ چَ مَ)
در تویسرکان چشمه ساری است که در دامنۀ کوه کوبره و بالای کشانی واقع است. از این چشمه ها آب سرازیر میشود و رود بسیار عظیمی تشکیل میدهد که از زیر آبادی کشانی جاری میشود و اراضی این آبادی را مشروب میکند و از آنجا سرازیر میشود بسنجوران و از آنجا به آرزوج و کم کم زیادتی آن بجائی میرسد که عبور از آن رود دشوار میگردد. این کوه از حیث آب و هوا بسیار خوب است و متصل به کوه الوند میباشد. رود حاصل از این کوه که موسوم به کرزان است بعد از آنکه چند آبادی را مشروب کرد به صحرای خزل رسیده به رود گاماسب میریزد. (مرآت البلدان ج 3044)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(گُ چَ مَ)
دهی است جزء دهستان تیمور بخش حومه شهرستان محلات واقع در 28هزارگزی جنوب خاور محلات و در 18هزارگزی جنوب راه شوسۀدلیجان به محلات. هوای آن سرد و دارای 220 تن سکنه است. آب آن از قنات و محصول آن غلات و لبنیات است. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان قالیچه بافی است. مزارع حیدرآباد، قره گل، کندنو و گل چشمه پائین جزء این ده است. راه آن مالرو است و از طریق تیمور ماشین میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(چِ هَِ چَ مَ)
کوهی است در مغرب کردستان به ارتفاع 4000متر. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(چِ هَِ چَ مَ)
اسم یکی از قرای حومه شیراز است. (مرآت البلدان ج 4 ص 303)
لغت نامه دهخدا
(چِ هَِ چَ مَ)
دهی است از دهستان چنارود بخش آخورۀ شهرستان فریدن. در 45هزارگزی جنوب خاور آخوره و 6هزار گزی راه کوهرنگ واقع است، 447 تن سکنه دارد. از رودخانه و چشمه آبیاری میشود. محصولش غلات و شغل اهالی کشاورزی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(چِ هَِ چَ مَ یِ فَ)
چشمه چهل چشمۀ فسا، نیم فرسخ مغربی قریۀ تنگ گرم است. (فارسنامۀ ناصری)
لغت نامه دهخدا
(چِ هَِ چَ مَ)
ازدهات دیلارستاق از آبادیهای درۀ لار به لاریجان است. (ترجمه مازندران و استرآباد تألیف رابینو ص 154)
لغت نامه دهخدا
(چِ هَِ چَ مَ یِ رِ طَ بَ رِ)
نام رودی است که آن را قرخ بلاغ هم میگویند دره ای است عریض که عرض آن در حدود هزار ذرع و امتدادش تقریباً از مشرق بمغرب کم و بیش دو فرسنگ و تمام رود خانه لار از طرف مغرب به مشرق آن جریان دارد. این اسم خالی از مسمی نیست ومحتمل است که زیاده از چهل چشمه آب از کوههای اطراف داخل رود خانه لار شود. هوایش در تابستان معتدل است ولی شبها سرد میشود. در دهنۀ این دره آثار قدیمی پیداست حفاری که کردند شمعدان چدنی کار قدیم و بعضی اسبابهای دیگر بیرون آمد. (از مرآت البلدان ج 4 ص 303)
لغت نامه دهخدا
(چِ هَِ چَ مَ)
دهی است از بخش مینودشت شهرستان گرگان. در 12 هزارگزی جنوب خاوری مینودشت واقع است، 50 تن سکنه دارد. محصولش غلات و ابریشم، شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(یِ)
دهی است از دهستان گوکلان بخش مرکزی شهرستان گنبدقابوس، واقع در 65000گزی شمال خاوری گنبدقابوس و 12000گزی جنوب راه فرعی مراوه تپه، با 540 تن سکنه. آب آن از رودخانه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(سِ چِ مَ)
دهی است از دهستان پساکوه بخش کلات شهرستان دره گز. دارای 227 تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات، کنجد و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(دِهْ چِ مِ)
دهی است از دهستان میزدج بخش حومه شهرستان شهر کرد. واقع در 32هزارگزی جنوب باختری شهر کرد. دارای 1159 تن سکنه است. آب آن از رودخانه تأمین می شود. راه آن ماشین رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(گُ لَ / لِ چَ مَ / مِ)
دهی است از دهستان احمدآباد بخش فریمان شهرستان مشهد که در 42هزارگزی شمال باختری فریمان واقع شده است. هوای آن معتدل و سکنۀ آن 44 تن است. آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات، پنبه و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(قِ زِ)
ده کوچکی است در 30 هزارگزی خاور ساوه. سکنه 24 تن. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(چَ چَ مِ)
مزرعه ای است از تویسرکان جدیدالبناءاز متعلقات کاوکران. آب در آنجا کم است. از شکاف کمری بقدر یک لولۀ آفتابه آب جاری بوده است و این آب از چهار سوراخ بیرون می آمده بنابراین استخری بستند ونام او را چهارچشمه گذاشتند. در زیر استخر چهار جریب باغ بعمل آورده اند. (از مرآت البلدان ج 4 ص 298)
دهی است از دهستان کلیائی بخش اسدآباد شهرستان همدان. 170 تن سکنه دارد. از قنات آبیاری میشود. محصولش غلات و صیفی است. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان از قبیل قالی بافی میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(گَ)
ده کوچکی است از دهستان چنارور بخش آخورۀ شهرستان فریدن که در 22 هزارگزی شمال باختری آخوره، متصل به راه کوهستانی واقع شده و سکنه اش 68 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
چشمه ای در روستای یخکش بهشهر
فرهنگ گویش مازندرانی
چشمه ای با آب بسیار سرد در منطقه ی خطیرکوه سوادکوه
فرهنگ گویش مازندرانی
نام رودخانه ای که از ارتفاعات کوه یخکش النگدره سرچشمه می
فرهنگ گویش مازندرانی
نام ارتفاعی در سوادکوه
فرهنگ گویش مازندرانی